معنی دنج و ساکت

حل جدول

دنج و ساکت

جای خلوت و آرام


دنج

جای راحت و بی سرخر.

جای خلوت، مکان خلوت، جای راحت و بی سرخر

مکان خلوت

لغت نامه دهخدا

دنج

دنج. [دِ] (ترکی، ص) در اصطلاح عامیانه از کلمه ٔ «دینج » ترکی به معنی خلوت و آرام. جای بی آمد و شد. جایی که خلوت و بی شور و جلب و هیاهو باشد. آرام و آسوده: گوش دنج. گوشه ٔ دنج. (یادداشت مؤلف). جای امن و امان و جای آسایش و مخلا بطبع. (ناظم الاطباء). || در آذربایجان به صورت صفت برای انسان (مخصوصاً کودکان) آرام و بی آزار بکار رود، گویند: فلان کودک دنج است یا نادنج است. دنج بنشین. دنج بمان.

دنج. [دُ ن ُ] (ع ص، اِ) ج ِ دَنوج. (منتهی الارب) (از آنندراج). || ج ِ داناج است، به معنی دانشمند که معرب داناست. (آنندراج). ج ِداناج. (ناظم الاطباء). رجوع به دانا و داناج شود.


ساکت

ساکت. [ک ِ] (ع اِ) خاموش. (غیاث اللغات) (آنندراج). خامش. خموش. خمش. صامت. بی صدا. آرام. ساکن.
- ساکت شدن غضب، فرونشستن خشم.
- ساکت کردن، آرام کردن.
- ساکت گردیدن،خاموش و بی صدا شدن.
- ساکت ماندن، خاموش شدن.

ساکت. [ک ِ] (اِخ) نام نوح پیامبر است بروایت مؤلف حبیب السیر. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 29 و نوح در این لغت نامه شود.

فرهنگ عوامانه

دنج

جای راحت و بی سرخر را گویند (گوشه دنج).

مترادف و متضاد زبان فارسی

دنج

آرام، خلوت، خلوتکده، خلوتگاه، دورافتاده، ساکت


ساکت

آرام، بی‌سروصدا، بی‌صدا، خاموش، خموش، سربه‌زیر، دنج، راحت، صامت،
(متضاد) شلوغ

فرهنگ عمید

دنج

ویژگی جای امن و امان و خالی از اغیار، جای خلوت،

فرهنگ فارسی هوشیار

دنج

جای امن و خالی از اغیار

فرهنگ معین

دنج

(دِ) (اِ.) (عا.) جای خلوت و آرام.

فارسی به آلمانی

دنج

Gemütlich, Wohnlich

معادل ابجد

دنج و ساکت

544

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری